- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من توانم که نگویم بد کس در همه عمر نتوانم که نگویند مرا بد دگران
2 گر جهان جمله به بد گفتن من برخیزند من و این کنج و به عبرت به جهان در نگران
3 در بد و نیک جهان دل نتوان بست ازآنک گذرانست بد و نیک جهان گذران
4 جز نکویی نکنم با همه تا دست رسد که بر انگشت نپیچند بدم بیخبران
5 نفس من برتر از آن است که مجروح شود خاصه از گب زدن بیهدهٔ بیبصران
6 گاو در خرمن من هست مرا میشاید ریش گاوی بود آبستنی از کون خران