-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من که نتوانم هوس را پای در دامن کشم کی توانم عشق را دستی بپیرامن کشم
2 گر عروسان چمن پیشت بخوبی دم زنند از قفا بیرون زبان هرزه سوسن کشم
3 تا مسم را زر کند اکسیر سازی در کجاست روی آنم نیست تا خود منت از آهن کشم
4 من جم بی خاتمم بر مسند اقلیم فقر خجلت از بی خاتمی باید زاهریمن کشم
5 عشقم اندر سینه و دل تابع نفس هوا دوستم هم کاسه و من باده با دشمن کشم
6 چشم شاهد باز و دل شد مبتلای این و آن نفس در عصیان و فردا این غرامت من کشم
7 رحمتی ایعشق تا کی من برم منت زعقل آخر ای جان همتی تا چند بار تن کشم
8 جلوه ی ای یوسف مصری که شد چشمم سفید چند باید انتظار بوی پیراهن کشم
9 از سر آشفته بگردن منتی باشد مرا تا بزیر ...مهر مرتضی گردن کشم