نمی یابم به درد دل از جهان ملک خاتون غزل 1397

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

نمی یابم به درد دل دوایی

1 نمی یابم به درد دل دوایی ز دست جور شوخ دلربایی

2 بگو شاها چه ننگ و عار خیزد نظر گر افکنی سوی گدایی

3 گذاری کی کنی سوی ضعیفان رسد در گوشت از ما هم دعایی

4 ز خود بیگانه ام مشمر از این بیش مکن بیگانگی با آشنایی

5 طبیب درد من چون دوست باشد بگو تا خود ز که جویم دوایی

6 چرا ای دوست در دوران وصلت نباشد کار ما بی ماجرایی

7 چو بالایش بدیدم گفتم ای دل نه بالا باشد آن باشد بلایی

8 تویی سلطان حسن آخر چه باشد اگر رحمت کنی بر بینوایی

9 ترحّم کن به حال دردمندان که باشد نیک و یابی هم جزایی

عکس نوشته
کامنت
comment