-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باور نمیکنم که تو پیمان بنشکنی زیرا که التفات به یاران نمیکنی
2 زین بهترک نظر به من دل شکسته کن تا چند از تو سرکشی از من فروتنی
3 سروی و سرو اگر چه که آزاد خوشترست نی تا حدی که بر سرِ ما سایه نفکنی
4 دل با تو در تنعّم و تن بی تو در نیاز ای آن که راحتِ دلی و آفتِ تنی
5 خطی به دوستیِ تو بر من کشیدهاند ما دوستیم و بنده ی صادق، تو دشمنی
6 تقدیر قادرست و گرنه ز رویِ عقل نی من موافق تو نه تو لایقِ منی
7 گردون به سر برآمده هم زیرِ دستِ تست من عاجزی چه گونه کنم با تو گردنی
8 برقع برافکن از بنِ گوشت ز بامداد تا زهره بعد از این نزند لافِ روشنی
9 در سر کشد نقاب ز رشگِ تو آفتاب هم شام بر مثالِ کشیشانِ ارمنی
10 ای سروِ سیم ساق که در بوستانِ جان شاخِ امید را به جفا بیخ میکنی
11 دیوانگی ز مامِ نزاری نمیکشد تا زلفِ هم چو سلسله بر هم نمیزنی