-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمدم بار دگر بر سر پیمان شما که ندارم پس ازین طاقت هجران شما
2 بر سرم افسر شاهی نبود خوشتر از آنک دست و پا بسته بزنجیر بزندان شما
3 چون دوات ار چکد از دیده من خون سیاه سر نه بپیچم چو قلم از خط فرمان شما
4 سرمه روشنی دیده غمدید کنم گرد خاک کف پای سگ دربان شما
5 صدف گوهر شهوار کند جزع مرا چون شود خنده زنان لعل درافشان شما
6 گر ز سودا نبود پس ز چه روی ابن یمین میکشد این همه صفرا ز رقیبان شما