جامی

جامی

جامی
جامی

به بزم عشق بتان را چو نام می گویم از جامی غزل 352

غزل 352 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

به بزم عشق بتان را چو نام می گویم

1 به بزم عشق بتان را چو نام می گویم تویی مراد چو ماه تمام می گویم

2 ز بس که ذکر تو سربسته می کنم ز بتان به فهم کس نرسد کز کدام می گویم

3 چو در نماز همی ایستم خیال تورا گهی ز راست گه از چپ سلام می گویم

4 زبان ز کوثر و تسنیم بسته ام لیکن حکایت لب لعلت مدام می گویم

5 بغیر سیب تو هر میوه ام به لب که رسید گر از بهشت رسیده ست خام می گویم

6 ثنای قدرشناسان کنج میکده است چو وصف عارف عالی مقام می گویم

7 حدیث جامی و شیرین شدن بر او می تلخ کرامتیست که از پیر جام می گویم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به بزم عشق بتان را چو نام می گویم

شاعر شعر به بزم عشق بتان را چو نام می گویم چه کسی است ؟

شاعر شعر به بزم عشق بتان را چو نام می گویم جامی می باشد.

شعر به بزم عشق بتان را چو نام می گویم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر به بزم عشق بتان را چو نام می گویم چیست ؟

قالب شعر به بزم عشق بتان را چو نام می گویم غزل است

مضمون اصلی شعر به بزم عشق بتان را چو نام می گویم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی