-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به بزم عشق بتان را چو نام می گویم تویی مراد چو ماه تمام می گویم
2 ز بس که ذکر تو سربسته می کنم ز بتان به فهم کس نرسد کز کدام می گویم
3 چو در نماز همی ایستم خیال تورا گهی ز راست گه از چپ سلام می گویم
4 زبان ز کوثر و تسنیم بسته ام لیکن حکایت لب لعلت مدام می گویم
5 بغیر سیب تو هر میوه ام به لب که رسید گر از بهشت رسیده ست خام می گویم
6 ثنای قدرشناسان کنج میکده است چو وصف عارف عالی مقام می گویم
7 حدیث جامی و شیرین شدن بر او می تلخ کرامتیست که از پیر جام می گویم