مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی
مجیرالدین بیلقانی

تا دار ملک زان از مجیرالدین بیلقانی قصیده 57

قصیده 57 ام از 504 قصاید

تا دار ملک زان سوی عالم بساختم

1 تا دار ملک زان سوی عالم بساختم خود را ز کاینات مسلم بساختم

2 بر چنبر جهان گذرم بود ازین سبب تن چون رسن نزار و پر از خم بساختم

3 دیدم که زخم حادثه مرهم پذیر نیست با زخم بی حمایت مرهم بساختم

4 در دل شکستم آرزوی جام می چنانک صد جام جم به طبع بیکدم بساختم

5 بر من جهان چو حلقه خاتم شدست از آنک ملکی برون ز مملکت جم بساختم

6 دیدم که ملک فقر من از ملک جم بهست زر وام کردم از رخ و خاتم بساختم

7 بهر مصاف حادثه از صبح و ماه نو با نعل زر جنیبت ادهم بساختم

8 همدم نبود مردمک چشم را از آن در دیده جای کردم و همدم بساختم

9 در چشم من ببین که ز بهر سریر اوست این عاج و آبنوس که در هم بساختم

10 من همچو چنگ با دل سرگشته چون رباب هم زیر راست کردم و هم بم بساختم

11 از بس نوای غم که من و دل بهم زدیم صد زخمه بیش سوخت ولی هم بساختم

12 داروی دلخوشی به عدم باز رفته به اکنون که من مفرحی از غم بساختم

13 زیرا که همچو گنبد گل بی بقا نمود کاری که زیر گنبد اعظم بساختم

14 چندان سرشگ دیده فشردم به دم کزو عقدی برای گردن عالم بساختم

15 چون با سه شش مجیر ز ایام بیش ماند در بر دو یک نهادم و با کم بساختم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا دار ملک زان سوی عالم بساختم

شاعر شعر تا دار ملک زان سوی عالم بساختم چه کسی است ؟

شاعر شعر تا دار ملک زان سوی عالم بساختم مجیرالدین بیلقانی می باشد.

شعر تا دار ملک زان سوی عالم بساختم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر تا دار ملک زان سوی عالم بساختم چیست ؟

قالب شعر تا دار ملک زان سوی عالم بساختم قصیده است

مضمون اصلی شعر تا دار ملک زان سوی عالم بساختم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر