منم که قبلۀ جان از حکیم نزاری قهستانی غزل 826

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

منم که قبلۀ جان با جمالت آوردم

1 منم که قبلۀ جان با جمالت آوردم همین که نامِ تو گفتند حالت آوردم

2 ترا ندیده هنوز آشنا بدم یعنی که عشق روز ازل بر جمالت آوردم

3 به حکمِ شرع مرا با تو بر دلی دعوی ست که تن ز چاهِ زنخ دان به خالت آوردم

4 ضعیف گشتم و با خاطرم نطق زد عشق بدیهه گفت کنون با کمالت آوردم

5 میانِ صبر و خیالت مقالتی شد و من ز جانبین سخن با وصالت آوردم

6 به پیشِ دشمنِ من گفته ای که من باری ز دوستیِ فلانی ملالت آوردم

7 نخست روز که گفتی نزاری آن تو نیست یقین نبودم و شک بر محالت آوردم

عکس نوشته
کامنت
comment