- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی کار دل بود که با دل نفتد کار کسی
2 دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی
3 ناامید است ز درمان دو بیمار طبیب چشم بیمار کسی و دل بیمار کسی
4 آخر کار فروشند به هیچش این است سود آن کس که به جان است خریدار کسی
5 هاتف این پند ز من بشنو و تا بتوانی بکش آزار کسان و مکن آزار کسی