سوی محراب شدم با می ناب از حزین لاهیجی غزل 855

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

سوی محراب شدم با می ناب آلوده

1 سوی محراب شدم با می ناب آلوده در بغل مصحف و دامن به شراب آلوده

2 دل سیه مست و خراب از اثر بادهٔ دوش بی صفا می شود آیینهٔ آب آلوده

3 مجلس موعظه ام گرم نگردیده رسید از پیم ساقی سرمست شتاب آلوده

4 رخ برافروخته از غیرت بی باکی من عرق شرم، گلش را به گلاب آلوده

5 سنبل آشفته، دل آزرده، نگه، تشنه به خون ابروی تلخ ز کینم به عتاب آلوده

6 گفت شرمت ز خرابات نشینان ناید؟ که در او دامن شیخ است چو شاب، آلوده

7 رند میخانه کجا مسجد و محراب کجا؟ نکنی نامه اعمال، ثواب آلوده

8 با چنین حال گشودم سر طامات و حدیث همه بیهوده، چو افسانهٔ خواب آلوده

9 بی حجابانه زدم لعل لبش بوسه، حزین بازگشتم به خرابات حجاب آلوده

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر