شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار از حزین لاهیجی غزل 665

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار خجل

1 شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار خجل مباد از رخ پیمانه میگسار خجل

2 ز مایه داری اشکم خوش است خاطر دوست خدا کند، نکند دل مرا ز یار خجل

3 نکردمش گرو باده از گرانجانی شدم ز خرقهٔ پشمینه در خمار خجل

4 فکنده مهره به ششدر مرا تهیدستی نشسته ام ز حریفان بد قمار خجل

5 دل فسرده مرا کرده ز آب دیدهٔ خویش چو تخم سوخته، از ابر نوبهار خجل

6 نه دست عقده گشایی نه ذوق تسلیمی چو من مباد کس از جبر و اختیار خجل

7 به این دو قطره ی خون می کنم گل افشانی اگر نگردم از آن نازنین سوار خجل

8 گلوی تشنه من موج خیز کوثر شد چرا نباشم از آن تیغ آبدار خجل؟

9 خدای را لب پیمانه بر لبم دارید گران خمارم و از دست رعشه دار خجل

10 چه شکرها که ندارم ز بی سرانجامی چو دیگران نیم از روی روزگار خجل

11 به زیر تیغ تو از شرم ناشکیبایی چو شمع می گزم انگشت زینهار خجل

12 نه دل به جا و نه دین، تا کنم نثار، حزین نشسته ام به سر راه انتظار خجل

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر