زخم نگهت نهفته خوردم از محتشم کاشانی غزل 400

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

زخم نگهت نهفته خوردم

1 زخم نگهت نهفته خوردم پنهان نگهی دگر که مردم

2 شد عقل و زمان مستی آمد خود را به تو این زمان سپردم

3 تیر نگهم زدی چو پنهان راهی به نوازش تو بردم

4 می‌گشت لبم خضاب اگر دوش دامن گه گریه می‌فشردم

5 از زخم اجل کشنده‌تر بود از دست تو ضربتی که خوردم

6 دل بی‌تو شبی که داغ می‌سوخت تا صبح ستاره می‌شمردم

7 ای هم دم محتشم در این بزم صاف از تو که من حریف دردم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر