1 پرسیدم از آن کسی که برهان داند آن کیست که او حقیقت جان داند
2 خوش خوش به جواب گفت کای صفرایی آن منطق طیر است سلیمان داند
1 حُسنی که گواه صنع معبود بود چون حسن بتم زلطف موجود بود
2 رو بر در او ایاز می باش مُدام تا عاقبت کار تو محمود بود
1 پیدا و نهان و شادی و غم همه اوست بنیاد وجود سست و محکم همه اوست
2 خواهی که چو خورشید ببینی او را در بند زخود دیده و عالم همه اوست
1 خود را تو قباپوش کن و ذاکر باش وین جام بقانوش کن و ذاکر باش
2 گر می خواهی طریق اسرار خدا در سینهٔ خود گوش کن و ذاکر باش
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به