1 پرسیدم از آن کسی که برهان دانست: کان کیست که او حقیقت جان دانست؟
2 بگشاد زبان و گفت: ای آصف رای این منطق طیر است، سلیمان دانست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 باز دل از در تو دور افتاد در کف صد بلا صبور افتاد
2 نیک نزدیک بود بر در تو تا چه بد کرد کز تو دور افتاد
1 امروز مرا در دل جز یار نمیگنجد تنگ است، از آن در وی اغیار نمیگنجد
2 در دیدهٔ پر آبم جز یار نمیآید وندر دلم از مستی جز یار نمیگنجد
1 مرا درد تو درمان مینماید غم تو مرهم جان مینماید
2 مرا، کز جام عشقت مست باشم وصال و هجر یکسان مینماید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به