- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کردم سئوال از کرم خواجه حاجتی بیرون ز وعده ئی نشنیدم جواب او
2 طبعش بگاه وعده بود راست چون سحاب با رعد و برق لیک نبارد سحاب او
3 نی ابر باز میشود از روی آسمان تا بر کنم دل از اثر فتح باب او
4 نی قطره ئی همی چکد از ابر تیره دل تا آتش جگر بنشانم بآب او
5 فقر و غنای خواجه بنسبت یکی بود آنرا که نیست هیچ نصیب از نصاب او