بنده از دوست سئوالی بصفا از قاسم انوار غزل 402

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش

1 بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش قصه سر ترا چند بود این سرپوش؟

2 عاشقان در رخ زیبای تو حیران شده اند همه مستند، نه مدهوش و لیکن خاموش

3 صفت باده اگر زاهد ما بشناسد همه با چنگ و دف آید بدر باده فروش

4 صوفی ما اگر از جام تو شوری دارد سخن مردم خودبین نکند دیگر گوش

5 صفت طالع عشاق ز اندازه گذشت چون خورد باده همه ملک و ملک گوید: نوش!

6 گر تو حق را همه جا حاضر و ناظر دانی آخر، ای خواجه، متاعی که نداری مفروش

7 باده ام دادی و دل بردی و جان افزودی قاسمی حلقه بگوشان ترا حلقه بگوش

عکس نوشته
کامنت
comment