1 من من نی ام، آن کس که منم، گوی که کیست؟ خاموش منم، در دهنم گوی که کیست
2 سر تا قدمم نیست به جز پیرهنی آن کس که منش پیرهنم، گوی که کیست
1 گر خلوت و عزلت است سرمایهٔ تو هرگز به ضلالت نرسد پایهٔ تو
2 مانند هما مجرد آ تا بینی ارباب سعادت همه در سایهٔ تو
1 عمر تو اگر فزون شود از پانصد افسانه شوی عاقبت از روی خرد
2 باری چو فسانه می شوی، ای بخرد افسانهٔ نیک شو، نه افسانهٔ بد
1 این نیست جهان جان که پنداشتهای وین نیست ره وصل که برداشتهای
2 آن چشمه که خضر خورد از او آب حیات در منزل توست، لیک انباشتهای