-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بنده پیر خراباتم و پیمانه او که پناه فلک آمد در میخانه او
2 حاش لله که رود مستی عشقش از سر هرکه نوشید چو ما باده ز پیمانه او
3 من به پای خم اگر خاک نشینم چه عجب سجدهگاه ملکوت آمده خمخانه او
4 سبحه زاهد و زنار مغان تاج ملوک همه وقف است به خاک در میخانه او
5 چشم زهاد بود بر عمل و مستان را گوش اندر ره الطاف کریمانه او
6 اگرت آرزوی نکته توحید بود بشنو وقت سحر نعره مستانه او
7 شاهی کون و مکان را به گدایی بخشد بلکه امکان بود از همت مردانه او
8 واجبش خواند گروهی و گروهی ممکن عقل حیران شده آشفته در افسانه او
9 کیست آن بحر ولایت علی آن کاو ز شرف یازده در ثمین آمده دردانه او
10 شاید آن گنج نهان جای به ویرانه کند دل سودازدگان آمده ویرانه او