-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من که از ادعیه خوانان دگر ممتازم از دعای تو به مدح تو نمیپردازم
2 علم مدح تو بیضا علم افراختنی است لیک من از عقبت ادعیه میافرازم
3 روزگاریست که بر دیده و بختت به دعا بستهام خواب و به بیداری خود مینازم
4 هست اقبال تو یاور که من ادعیه خوان کار یک ساله به یک روزه دعا میسازم
5 خورد و خوابی که درو نیست گزیر آن سان را من به آن هم ز دعای تو نمیپردازم
6 سرو را در جسدم تا رمقی هست ز جان از برایت به فلک رخش دعا میتازم
7 بر سر لوح ثنا طرح دعا خوش طرحیست خاصه طرحی که من از بهر تو میاندازم
8 محتشم تاب و توان باخته در دوستیت من که بیتاب و توانم دل و جان میبازم