عزم آن دارم که با پیمانه از سلمان ساوجی غزل 286

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

عزم آن دارم که با پیمانه پیمانی کنم

1 عزم آن دارم که با پیمانه پیمانی کنم وین سبوی زرق را بر سنگ قلاشی کنم

2 من خراب مسجد و افتاده سجاده‌ام می‌روم باشد که خود را در خرابات افکنم

3 ساقی دوران هر آن خون کز گلوی شیشه ریخت گر بجویی باز یابی خون او در گردنم

4 زاهدا با من مپیما قصه پیمان که من از پی پیمانه‌ای صد عهد و پیمان بشکنم

5 گر به دوزخ بگذرم کوی مغان باشد رهم ور به جنت در شوم میخانه باشد مسکنم

6 بر نوای ناله مستانه‌ام هر آفتاب زهره همچون ذره رقصد در هوای روزنم

7 رشته جانم بسوزاند دمادم عشق و تاب من چراغم گوییا عشق آتش و من روغنم

8 زنده می‌گردم به می بی‌منت آب حیات خود چرا باید کشیدن ننگ هر تر دامنم

9 من پس از صد عصر کاندر زیر گل باشم چو می گردد از یاد قدح خندان روان روشنم

عکس نوشته
کامنت
comment