محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

آزرده‌ام به شکوه دل دلستان از محتشم کاشانی غزل 18

غزل 18 ام از 972 غزلیات از رسالهٔ جلالیه

آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود

1 آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود کو تیغ که انتقام کشم از زبان خود

2 تیغ زبان برو چو کشیدم سرم مباد چون لاله گر زبان نکشم از دهان خود

3 انگیختم غباری و آزردمش به جان خاکم به سر ببین که چه کردم به جان خود

4 از غصهٔ درشتی خود با سگان او خواهم به سنگ نرم کنم استخوان خود

5 جلاد مرگ گیرد اگر آستین من بهتر که او براندم از آستان خود

6 خود را به بزمش ارفکنم بعد قتل من مشکل که بگذرد ز سر پاسبان خود

7 بر آتشم نشاند و ز خاطر برون نکرد آن حرفها که ساخته خاطر نشان خود

8 دایم به زود رنجی او داشتم گمان کردم یقین به یک سخن آخر گمان خود

9 شک نیست محتشم که به این جرم می‌کنند ما را سگان یار برون از میان خود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود

شاعر شعر آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود چه کسی است ؟

شاعر شعر آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود محتشم کاشانی می باشد.

شعر آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود چیست ؟

قالب شعر آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود غزل است

مضمون اصلی شعر آزرده‌ام به شکوه دل دلستان خود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.