- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من بنده کمین و تو سلطان کشوری روزی بچشم لطف برین بنده بنگری
2 جان و دلست صورت و جسم لطیف تو روح مجسمی و حیات مصوری
3 گفتی: هلاک شو، که بسوی تو بنگرم اینک هلاک میشوم، ای کاش بنگری!
4 در هر گذر که باشم و بینی مرا ز دور نزدیک من رسی و نبینی و بگذری
5 یوسف بحسن از همه خوبان نکوترست اما، عزیز من، تو ازان هم نکوتری
6 ای دل، که پابکوی ملامت نهاده ای باور مکن که: سر بسلامت برون بری
7 داری نظر بحال همه از ره کرم اما نظر بحال هلالی ستمگری