- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همیشه نرگس مست تو را بیمار میبینم ولی در عین بیماریش مردمدار میبینم
2 جهان میگردد از سودا، سیه بر چشم من هر دم که چشم نازنینت را چنان بیمار میبینم
3 ز شربتخانه لطفت دوایی ده که با دردت دل سست ضعیفم را قوی افکار میبینم
4 ز باد ار میوزد بر من نسیم دوست مییابم به آب ار میرسم در وی خیال یار میبینم
5 نشان طاق ابروی تو را پیوسته میپرسم خیال سرو بالای تو را بسیار میبینم
6 ز باغ حسن خود بر خورد که من در سایه سروت جهانی را ز باغ عمر برخوردار میبینم
7 رخت آیینه حسن است و حسنت صورت و معنی من این صورت که میبینم در آن رخسار میبینم
8 حدیث سوزناک دل از آن با شمع میگویم که بر بالین خود او را به شب بیدار میبینم
9 درون روشن سلمان که هست آیینه عشقت بحمدالله که این آیینه بیزنگار میبینم