خواست شاهد می پرستم، یللی از حزین لاهیجی غزل 908

1 خواست شاهد می پرستم، یللی آنچه او می خواست هستم، یللی

2 دست رقصم آستینی بیش نیست دست یار افشاند دستم، یللی

3 چون حباب از آه کارم شد درست بحر گشتم، تا شکستم یلّلی

4 توبهٔ نشکسته نگذارم درست عهد با پیمانه بستم یللی

5 سوز من سازد دماغ چرخ، ساز عود این نه مجمرستم یللی

6 خضر می باید که تعمیرم کند من همان دیوار پستم یللی

7 نغمهٔ مطرب چواز خویشم برد آید آواز الستم، یللی

8 چشم ساقی می پیاپی می دهد مست مست مست مستم یللی

9 این غزل از فیض مولانا، حزین در گشاد بال بستم یلّلی