- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خطابی با فلک کردم که از تیغ جفا کشتی شهان عالم آرا و جوانمردان برمک را
2 زمام حل و عقد خود نهادی در کف قومی که از روی خرد باشد بر ایشان صد شرف سگ را
3 نهان در گوش جانم گفت فارغ باش و خوش بنشین که سبلت بر کند ایام هر ده روز یکیک را