1 خطابی با فلک کردم که از تیغ جفا کشتی شهان عالم آرا و جوانمردان برمک را
2 زمام حل و عقد خود نهادی در کف قومی که از روی خرد باشد بر ایشان صد شرف سگ را
3 نهان در گوش جانم گفت فارغ باش و خوش بنشین که سبلت بر کند ایام هر ده روز یکیک را
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آنرا که پیشوای دو عالم علی بود نزد خدای منزلتی بس علی بود
2 اقبال دارد آنکه زند دم ز دوستیش بل بندگی قنبرش از مقبلی بود
1 دوش بادی مشکبو آمد به هنگام سحر گفتم ای خرم نسیم از خلد میآیی مگر
2 کز عبیر تست عطر مجلس اصحاب دل وز غبار تست نور چشم ارباب نظر
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **