-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هیهات! کزین دیار رفتم ناکرده وداع یار رفتم
2 چه سود قرار وصل جانان؟ اکنون که من از قرار رفتم
3 چون خاک در تو بوسه دادم با دیدهٔ اشکبار رفتم
4 بگذاشتم، ای عزیز چون جان، دل نزد تو یادگار رفتم
5 زنهار! دل مرا نگهدار چون من ز میان کار رفتم
6 بردند به اضطرارم، ای دوست، زین جا نه به اختیار رفتم
7 غم خواره و مونسم تو بودی بیمونس و غمگسار رفتم
8 از خلق کریم تو ندیدم یک عهد چو استوار، رفتم
9 چون از لب تو نیافتم کام ناکام به هر دیار رفتم
10 نایافته مرهمی ز لطفت دل خسته و جان فگار رفتم
11 شکرانه بده، که از در تو چون محنت روزگار رفتم
12 تو خرم و شاد و کامران باش کز شهر تو سوکوار رفتم
13 در قصهٔ درد من نگه کن بنگر که چگونه زار رفتم