1 آزار تو دور از تن زیبای تو باد بهبود تو خاطر اعدای تو باد
2 تا درد ز پای تو شود بر چیده هر سر که بود فتاده در پای تو باد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 به دعوی آمده ترکی که صید خود کندم دل از تو میکنم ای بت خدا مدد کندم
2 مرا تو کشتهای و بر سرم ستاده کسی که یک فسون ز لبش زنده ابد کندم
1 هان ای دل هجران گزین در جلوه است آن مه دگر تشریف استغنا مکن بر قد من کوته دگر
2 ای فتنه میانگیزی از رفتار او گرد بلا خوش میکشی میل فسون در چشم این گمره دگر
1 یارب چه مهر خوبان حسن از جهان برافتد گیرد بلا کناری عشق از میان برافتد
2 دهر آتشی فروزد کابی بر آن توان زد داغ درون نماند سوز نهان برافتد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به