1 هرچند که عصیان تو عالمگیرست حرص و هوست جوان و اعضا پیرست
2 تقصیر تو هیچ است که با عفو کریم تقصیرش اگر نام کنی، تقصیرست
1 در جلوهگری چون تو کسی یاد ندارد نادر بود آن شیوه که استاد ندارد
2 بی سعی تو گیراست خیال سر زلفت این دام روان حاجت صیاد ندارد
1 داده عشقم باده نابی که میسوزد مرا خوردهام از جام خضر آبی که میسوزد مرا
2 شب فغانم رفته بود از یاد مطرب صبحدم زد به تار چنگ مضرابی که میسوزد مرا