1 هرچند نباشد خبرت از رازی گوشی بگشا چو کوک گردد سازی
2 آهنگ و مقام هم اگر نشناسی آخر کم از آن که بشنوی آوازی؟
1 کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پیدا؟ به جز شمعم که گاهی بر سر بالین شود پیدا
2 به گوش منصفان کافی بود صاحب طبیعت را اگر در صد غزل یک مصرع رنگین شود پیدا
1 مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست شب مرا به دم صبح آشنایی نیست
2 چو نقش زلف تو بندم چرا نریزم اشک که میرسد شب و در خانه روشنایی نیست
1 لیلیاش در دل و گوشش به صدای جرس است یا رب این مغلطه مجنون ترا با چه کس است
2 میبرد برگ گلی باد ز گلزار برون بلبلی در پس دیوار مگر در قفس است؟