-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چگونه از لب جانانه کام برگیرم مگر که از سر و جان یکدو گام برگیرم
2 بزیر زلف مرا کام دل حوالت کرد زکام اژدر برگو چه کام برگیرم
3 بهشت و حوری و غلمان گرم به پیش آرند نه عاقلم دل اگر زآن غلام برگیرم
4 بهای سیم تنان نیست خرمن زر و سیم بنقد چون دل از آن سیم خام برگیرم
5 اگر بطوف خرابات ره دهند مرا دل از زیارت بیت الحرام برگیرم
6 رسید ساقی مهوش بدست ساغر می بیا بگوی که دل از کدام برگیرم
7 هلال گوشه ابرو از آن نمود که من زسر کسالت ماه صیام برگیرم
8 بجهد بر در میخانه دوش آشفته نهاده جامه تقوی که جام برگیرم
9 بسایه علم مرتضی کشیدم رخت که دل زوحشت روز قیام برگیرم