- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه خسته میکنی ای جان به غمزه خاطر مردم یکی نگر سوی غمدیدگان به چشم ترم
2 شنیده ام که تو گفتی بد است حال فلامی را که گفت که بگشا دهن به غیبت مردم
3 شبی که با تو نشیئم کدام بخت و سعادت دمی که با تو بر آرم کدام ناز و تنعم
4 اگر به صدر چمن میگذشت سرو به بالا به عهد قد تو دیگر نداشت حد تقدم
5 بر آستان تو زاندم که بافتیم بشارت لب امید فراهم نمی شود ز تبسم
6 شب فراق مپرسید از کمال حکایت چو گل برفت نیاید ز عندلیب تکلم