- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا به کی عجب و شرک و خود بینی با خدا باش تا خدا بینی
2 این همه شوق و عشق و درد و نیاز در میان هیچ تو همه اینی
3 شش همی خواهی و یک آمد نقش آن نکوتر که مهره بر چینی
4 جان به تلخی چو کوه کن بدهی بس که مغرورِ حسنِ شیرینی
5 چه محل پیشِ پاک بازانت تا تو مشغولِ جاه و تمکینی
6 از پراکندگی نباشی جمع تا تو موقوفِ نقشِ پروینی
7 از خلافِ تو فتنه ها خیزد کی پسِ کارِ خویش بنشینی
8 تا کنند آفرین بَدان بر تو از درِ سد هزار نفرینی
9 وربه نیکانت التجا باشد احسن الله محضِ تحسینی
10 صیدِ تو نیست جز کبوترِ زار پس تو شاهی نیی که شاهینی
11 پس چه دشمن نزاریا و چه دوست دل پر از مهر و سر پر از کینی