چه غم گر در سرم شوریست از از هلالی جغتایی غزل 87

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

چه غم گر در سرم شوریست از سودای گیسویت؟

1 چه غم گر در سرم شوریست از سودای گیسویت؟ سر صد همچو من بادا فدای هر سر مویت

2 تن چون موی را خواهم بگیسوی تو پیوستن بدین تقریب خود را خواهم افگندن بپهلویت

3 بروی خوبت از روزی که خط بندگی دادم ز غمهای جهان آزادم، ای من بنده رویت

4 بدور لاله و گل چون بگلگشت چمن رفتی خجل شد آن یک از رنگ تو و آن دیگر از بویت

5 از آن رو بر سر کویت قدم کردم ز فرق سر که میخواهم نگردد پایمال من سر کویت

6 خدا را! چون بپایت سر نهم، رخ بر متاب از من که میل سجده دارم پیش محراب دو ابرویت

7 نترسم گر بخون ریز هلالی تیغ برداری ولی ترسم که: آزاری رسد بر دست و بازویت

عکس نوشته
کامنت
comment