- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند پرسی ز کجایی و کجایی و کجا؟ از نهان خانه تجریدم و از دار فنا
2 تو جدل میکنی، اما چه کنی چون نکنی؟ گفت در حق تو حق: «اکثر شی ء جدلا»
3 زاهد ار چشم یقین باز گشاید بیند ز خدا خوان بخدا دان ز سمک تا بسما
4 صوفی از شیوه اوراد صفایی دارد لیک هرگز نرسد در صفت و صفوت ما
5 کار هرکس بصلاحی و صلوتی موقوف نظر عاشق دلسوخته بر عین عطا
6 مجلس بیخبرانست، خبر را بگذار بی خبر شو، که همه بی خبرانند اینجا
7 دفع منکر بخرابات شد و آخر کرد جبه را در گرو باده، زهی مولانا!
8 گر دمی میل کنی جانب این سرمستان در دمی زنده شوی از دم «یحیی الموتا»
9 گفت محبوب که: من مثل خودت گردانم «یا اراد الملک الملک بهذا مثلا»
10 هیچ وقتی نکند دوست، علی رغم حسود قاسمی را نفسی یاد، مگر احیانا