- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند از بلای هجر جگر خون کند کسی؟ عشقست و صد هزار بلا، چون کند کسی؟
2 گر مشکلات قصه خود را بیان کنم مشکل که یاد قصه مجنون کند کسی؟
3 هرگز بدیده خواب نیاید شب فراق گر صد فسانه گوید و افسون کند کسی
4 با هر که هست، درد دلی عرض می کنم باشد که چاره دل محزون کند کسی
5 امشب که گرد کوی تو گشتن میسرست شاید که ناز بر سر گردون کند کسی
6 ناصح، مباش در پی تغییر حال ما این نیست حالتی که دگرگون کند کسی
7 صید همای وصل، هلالی، نه کار ماست این کارها ز بخت همایون کند کسی