1 چند چو اهل آبرو در پی آبرو روم زهر ز امتحان خورم در پی آرزو روم
2 شوق سر بریده را بر سردار میبرد این سروصد سرد گر بازم و رو برو روم
3 دست بدست میروم همره لشگر جنون تا بکدام دشت خون پا نهم و فرو روم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گر می نخورده ای ز منت انفعال چیست ای خون شرم ریخته این رنگ آل چیست
2 کی لازم است باده کشیدن ز جام زر مقصود تو اگر این است، قصور سفال چیست
1 نشاء مخموری ام با مستی مجنون یکی است صد شرابم هست در ساغر کزان ها خون یکی است
2 از فسون عافیت بر می فروزم روی زرد در مزاج من بخار دوزخ و افسون یکی است
1 رو چه می خواهی دلا، ناز استغناست، هست بی وفا تنهاست وارد، رنجش بی جاست، هست
2 ای که گویی با اسیران شیوه های او چه هاست ناز مست و عشوه مست و هر جه آزادست هست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به