کنی تا چند آزارم که زاری‌های از آذر بیگدلی غزل 202

آذر بیگدلی

آثار آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

کنی تا چند آزارم که زاری‌های من بینی؟!

1 کنی تا چند آزارم که زاری‌های من بینی؟! به یاری کوش چون یاران، که یاری‌های من بینی!

2 سپردم دل، چو روز اولم دیدی، سرت گردم؛ بیا تا روز آخر جان‌سپاری‌های من بینی

3 تو کز شوخی قرارت نیست بر مرکب، تماشا کن که چون گرد از قفایت بی‌قراری‌های من بینی!

4 نخستت بی‌وفا گفتند و، نشنیدم ز کس، اکنون بیا کز طعن مردم، شرمساری‌های من بینی

5 تو شاه حسنی و، ناید پسندت بنده‌ای جز من؛ اگر از بندگان خدمتگزاری‌های من بینی

6 گزینی غیر را بر من، دریغ از روزگار خط؛ که ناسازی غیر و سازگاری‌های من بینی!

7 بهر کس راز خود گفتی، سمرشد در جهان آذر به من گر باز گویی، رازداری‌های من بینی

عکس نوشته
کامنت
comment