1 چندین به خرابی فلک چیست شتاب؟ خواهد شدن این قطره پر باد، خراب
2 بی ماحصل است طعنه بر چرخ زدن بی نیش فرو نشیند آماس حباب
3
1 کرده بیهوشم خیال آن دو چشم میپرست همتی ای بادهپیمایان که کارم شد ز دست
2 بر سر مال جهان سودای درویش و غنی دست چون بر هم دهد؟ این تنگچشم، آن تنگدست
1 در جلوهگری چون تو کسی یاد ندارد نادر بود آن شیوه که استاد ندارد
2 بی سعی تو گیراست خیال سر زلفت این دام روان حاجت صیاد ندارد