تا کی از هجر تو با غم همنشین خواهیم از جامی غزل 329

تا کی از هجر تو با غم همنشین خواهیم بود

1 تا کی از هجر تو با غم همنشین خواهیم بود با سرشک گرم و آه آتشین خواهیم بود

2 تو حریف دیگران ما از غمت جامه دران تا تو باشی آن چنان ما این چنین خواهیم بود

3 در کمان ابرویت بیند نهان هر کج نظر بعد ازین هر جا که باشی در کمین خواهیم بود

4 سنبل زلف تو چون خرمن نهد بر گل ز مشک گرد آن خرمن گدای خوشه چین خواهیم بود

5 تا قدم بیرون نهی بر آستانت عمرها ایستاده نقد جان در آستین خواهیم بود

6 چون تو از اندوه ما شادی مخور غم زانکه ما از تو دایم با دل اندوهگین خواهیم بود

7 ای نشانده بر بساط عیش خلقی تا به کی ما به کوی غم چو جامی بر زمین خواهیم بود

عکس نوشته
کامنت
comment