1 تا کی ز فراق دوست فریاد کنم از آه درون رخنه بپولاد کنم
2 بیداد کنی بر من و من داد کنم بر یاد رخ خوب تو دل شاد کنم
1 شد ز فر ماه فروردین جهان فردوس وار باغها دیبا سلب شد شاخها مرجان نگار
2 صد هزاران فرش رنگینست در هر بوستان صد هزاران شمع رخشانست در کوهسار
1 نگار کرد رخ من بخون دیده نگار کنار کرد بیکبارگی مرا ز کنار
2 من از جدائی آن دلبر فریشته خوی ز خورد و خواب جدا مانده ام فریشته وار