1 تا کی رخ دل سوی گناه آوردن وان میغ سیاه پیش ماه آوردن
2 تا چند ز آب سرخ در چشم خرد از بیخردی آب سیاه آوردن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بوسهای را گر به جان شاید خرید جان بباید داد روز من یزید
2 یافتن معشوق را چون ممکن است از وصال امید نتوانم برید
1 چه می خورده است چشم نیمخوابش که او مست است وهشیاران خرابش
2 زهی بیداری بختم در آن شب که آید خواب تا بینم به خوابش
1 هر که او عاشق جمال بود شاهدش خود گواه حال بود
2 گر بود پاکباز شاهد نیز پاک و روشنتر از زلال بود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به