- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا کی توان ز عمر، فریب سراب خورد؟ باید نهاد لب به لب تیغ و آب خورد
2 پیمانهٔ نگاه تو از ما اثر نهشت این طرفه مجلسی ست که ما را شراب خورد
3 کوته تر است از نگه نارسای ما دور از تو بس که رشتهٔ جان پیج و تاب خورد
4 بر هر چه تافت نور محبّت صفا گرفت پاک است هر زمین نجس، کآفتاب خورد
5 عشق از ازل بلای دل و جان بود حزین آتش غریب نیست که خون کباب خورد