کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان از کمال خجندی غزل 76

غزل 76 ام از 1252 غزلیات

از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت

1 از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت دل نعره بر آورد که جان رفت و روان رفت

2 گر خامه براند گذری پهلو نامش در نامه نویسید که سر رفت و روان رفت

3 پروانه که مرد از غم روئی به سر خاک شمعش مفروزید که با سوز نهان رفت

4 از دید. گر از سودن پایش نرود نور سودی نکند دیده که نورش به زبان رفت

5 هر جا خبر خاک کف پای تو گفتند دامن بگرفت اشک به دندان و روان رفت

6 بوی تو رساندند ز یوسف به زلیخا این نعره زنان آمد و آن جامه دران رفت

7 جز مهر تو نگزید کمال از همه عالم آن روز که از جان و جهان دست نشان رفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت

شاعر شعر از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت چه کسی است ؟

شاعر شعر از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت کمال خجندی می باشد.

شعر از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت چیست ؟

قالب شعر از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت غزل است

مضمون اصلی شعر از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.