چه دور است این که نفع از از عرفی شیرازی غزل 497

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

چه دور است این که نفع از گردش گردون نمی بینم

1 چه دور است این که نفع از گردش گردون نمی بینم غم لیلی نمی یابم، دلی مجنون نمی بینم

2 رواج بی غمی ها بین که با آن مردم آزاری چه محنت ها که می دیدم ز دهر، اکنون نمی بینم

3 به هر گامی شهید غمزهٔ زین پیش می دیدم در این عهد استخوان زاغ در هامون نمی بینم

4 مگو درمان درد از دست دل بگذار و راحت، من کدامین راحتی زین درد روز افزون نمی بینم

5 مگر راه خیال غمزه ات بر سینه ها بستی که بر خاک شهیدان چشم های خون نمی بینم

6 نمی رنجم اگر حق وفای من نمی دانی که با این حسنت از حسن آفرین ممنون نمی بینم

7 مکن آغاز صلح آنگیختن، عرفی، تحمل کن که رنگ آشتی با آن رخ گلگون نمی بینم

عکس نوشته
کامنت
comment