- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند پرسی نگهش با دل افگار چه کرد برق بی باک عیان است که با خار چه کرد
2 در بساطم اثری از دل و دین نیست به جا به من ساده دل آن طرّهٔ طرّار چه کرد
3 گر بگویم، دل سنگین صدف گردد آب که به روشن گهران چرخ جفاکار چه کرد
4 جلوه در خانهٔ آیینه به خود ننمایی گر بدانی که به دل حسرت دیدار چه کرد
5 گر بگویم، رگ خوابت بگدازد چون شمع که شب هجر تو با دیده بیدار چه کرد
6 زآنچه جز مذهب عشق است بپردازی دل گر بدانی که به من سبحه و زنّار چه کرد
7 کرد داغم، نگه زاهد خاموش حزین چه بگویم به من این صورت دیوار چه کرد؟