- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سفر هوشوران زود تمامی دارد باده کم نشئه چو افتد رگ خامی دارد
2 بادهٔ عشق بنوشید و مترسید که این نه شرابی است که تا حشر تمامی دارد
3 زلف چون بند کند پای دلی در زنجیر زینهارش که بگویید گرامی دارد
4 از برای مدد قافیه و حسن ردیف هر زمان عرض به جامی و نظامی دارد
5 چه بلاها که سعیدا نکشیده است از او باز در خدمت او قصد غلامی دارد