- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز داغ عشق چون خورشید، دارم چتر شاهی را سر ژولیدهام برد از میان، صاحب کلاهی را
2 به دنیا از فلک سایی، سرم هرگز فرو ناید گدایی می شمارد همّت من، پادشاهی را
3 به زیر تیغ او چشم از رخش پوشیده می دارم که ترسم حیرت از یادم برد، عاجز نگاهی را
4 حبابش می شود از شوخ چشمی، چهره با داغم اگر در بحر شوید، دامن بختم، سیاهی را
5 حزین ، از مهر نبود ذرّه ام را پرتو منّت ز فیض عشق دارم کیمیای رنگ کاهی را