امید از وصل تو نتوان بریدن از مجد همگر غزل 67

مجد همگر

آثار مجد همگر

مجد همگر

امید از وصل تو نتوان بریدن

1 امید از وصل تو نتوان بریدن کمان عشق تو نتوان کشیدن

2 مرا روزی شود وصل تو لیکن ندانم کی به من خواهد رسیدن

3 یقینم کز چنان شیرین زبانی جواب تلخ می باید شنیدن

4 روا نبود ز من جستن جدائی خطا باشد ز تو دوری گزیدن

5 ازین سربازتر عاشق نیابی ازین بیچاره سر وز تو بریدن

6 یکی بوسه بده گر می توانی تن و جانی به یک بوسه خریدن

7 وفای تو زمن می نگسلد مهر وصال تو زمن تا کی رمیدن

8 به دوری راضیم از تو که چشمم ندارد طاقت روی تو دیدن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر