1 بزرگوارا در انتظار بخشش تو نمانده است مرا بیش از این شکیبایی
2 سه شعر رسم بود شاعران طالع را یکی مدیج و دوم قطعۀ تقاضایی
3 اگر بداند ثنا و اگر نداد هجا ازین سه گانه دو گفتم، دگر چه فرمایی؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای مرا کرده مشوّش زلفت وی ز گل ساخته مفرش زلفت
2 تا که در خسته دل ما پیوست نیست خالی ز کشاکش زلفت
1 در فراقت دل ازین سوخته تر نتوان داشت خویشتن را به ازین زیر و زبر نتوان داشت
2 سرخ روییّ خود از لعل تو می دارم چشم وین چنین چشم کز از خون جگر نتوان داشت
1 رخت تاثیر آهی بر نتابد غمت هر دستگاهی بر نتابد
2 چنان نازک رخی داری که از دور بصد حیلت نگاهی برنتابد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **