1 همای فضیلت همایی که او را دعاها پی راحت جان فرستم
2 قناعت به گلدان گل کرد و اینک به تشویر گل زی گلستان فرستم
3 بهشرم اندرم کز سر سادهلوحی گلی مختصر سوی رضوان فرستم
4 چه پوزش گزارم که شوخرویی به باغ ادب چند گلدان فرستم
1 ظلمی که انگلیس در این خاک و آب کرد نه بیوراسب کرد و نه افراسیاب کرد
2 از جور و ظلم تازی و تاتار درگذشت ظلمی که انگلیس در این خاک و آب کرد
1 کند از جا عاقبت سیلاب چشم تر مرا همتی یاران که بگذشته است آب از سر مرا
2 آتشی سوزندهام، وین گیتی آتشپرست هر زمان پنهان کند در زیر خاکستر مرا